جلو
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- فارسی
آوایش
[ویرایش]- /جِلُو/
اسم
[ویرایش]جلو
- جا یا جهتی که در رو به رو قرار دارد؛ پیش از دیگران یا دیگر چیزها. جهت مقابل.
- قسمت پیشین چیزی نسبت به قسمتهای دیگر.
- لگام مرکوب، عنان، افسار.
- سیخ کباب (چوبی یا آهنی)
صفت
[ویرایش]جَلو
- شوخ و سنگ.
قید
[ویرایش]- پیش، مقابل.
––––
برگردانها
[ویرایش]منابع
[ویرایش]- فرهنگ بزرگ سخن
- فرهنگ لغت معین