Religion Meaning Quotes

“Bagi orang-orang yang beriman, dimana pun ia bisa rukuk dan sujud kepada Allah, maka ia menemukan bumi cinta. Dan sesungguhnya dunia ini adalah bumi cinta bagi para pecinta Allah Ta'alla. Bumi cinta yang akan mengantarkan kepada bumi cinta yang lebih abadi dan lebih mulia yaitu surganya Allah”
― Habiburrahman El Shirazy, Bumi Cinta

“With a truly tragic delusion,” Carl Jung noted, “these theologians fail to see that it is not a matter of proving the existence of the light, but of blind people who do not know that their eyes could see. It is high time we realized that it is pointless to praise the light and preach it if nobody can see it. It is much more needful to teach people the art of seeing.”
― Carl Jung

“Be brave. Be free from philosophies, prophets and holy lies. Go deep into your feelings and explore the mystery of your body, mind and soul. You will find the truth.”
― Amit Ray, Meditation: Insights and Inspirations

“لقد أصبحت الآن فى سلام مع الله، أؤمن بأن كل إضافة إلى خبرة الإنسانية أو ذكائها أو حساسيتها هى خطوة نحو الكمال ، أو هى خطوة نحو الله ، و أؤمن بأن غاية الوجود هى تغلب الخير على الشر من خلال صراع طويل مرير ، لكى يعود إلى برائته، التى ليست براءة غفلاً عمياء، بل هى براءة اجتياز التجربة و الخروج منها كما يخرج الذهب من النار و قد اكتسب شكلاً و نقاء، إن مسئولية الإنسان هى أن يشكل الكون و ينقيه فى نفس الوقت ، و ليس سعيه الطويل إلا محاوة لغلغلة العقل فى المادة ، و خلق كل منسجم متوازن يقدمه بين يدى الله فى آخر الطريق ، كشهادة استحقاق على حياته على الأرض"ـ”
― صلاح عبد الصبور

“Doubt is a lot like faith; A mustard's seed worth changes everything.”
― Donna Johnson, Holy Ghost Girl: A Memoir

“Torah is not just a book, not just a bunch of laws, and not just a history, but so much more. The Torah is a way ofd life to learn and live, and when studied, a spiritual way to understand life as well as providing instructions on getting closer to Adonai (God). When we treat others kindly, fairly, and lovingly, both in our home, social, and business lives, we are living Torah. The "truth" is the Torah is many things simultaneously.”
― Laura Weakley

“The sahaba used to do the sunnah because it was sunnah, we leave the sunnah because it is sunnah.”
― Marwa Saad

“Awakening is the ultimate of religion. Religion is, not really, in believing something outside of your being. It is not in believing or following some authoritative figure, the church, temple, organization or any ideological system of belief. Religion is trusting in what is eternal within you.”
― Banani Ray, Awakening Inner Guru

“I am not looking for a thing; I am searching for a spiritual experience.”
― Daniel Klein, Travels with Epicurus: A Journey to a Greek Island in Search of a Fulfilled Life

“Fernanda was scandalized that she did not understand the relationship of Catholicism with life but only its relationship with death, as if it were not a religion but a compendium of funeral conventions.”
― Gabriel Garcí­a Márquez, One Hundred Years of Solitude

“I care only to know, if possible, the lasting meaning that lies in all religious doctrine from the beginning till now.”
― George Eliot

“What is more important to you your religion or your love for your fellow man?”
― Gaiven Clairmont

“The Holy ... Machine?" I mumbled.
"Yes." She gave a little laugh. "A great miracle. He is a kind of robot, but God has given him a soul - and not an ordinary human soul either, but the soul of a saint or an angel!"
"But ... I thought robots were ... bad ..."
"Yes, of course, and Mary Magdalene was a whore. To God, all things are possible.”
― Chris Beckett, The Holy Machine

“Have a religion but don't let religion have you! Befriend God because you wanted to, not because they have said it to you.”
― Janina Lea Dela Peña

“Have a religion but don't let religion have you!”
― Janina Lea Dela Peña

“وقتی گهنم بر زمین متجلی می شود!
======================
در قوم یهود یک مفهومی را بزرگترین و زشت ترین گناه به درگاه الهی می دانستند و آن جذام بود. به گونه ای که به فرد دچار جذام می گفتند دیگر به شهر نیاید. جایی که این افراد در آن جا به دور از شهر زندگی می کردند را جهنم یا «گهنم» می نامیدند. اینجا جایی بوده که آب های فاضلاب شهری واردش می شده است. زباله ها را نیز در همینجا می سوزاندند. همیشه در جهنم آتش بوده و آب گل آلود و لجن. همین مفهومی که [به عنوان جهنم] در تمام تفکرات دینی درباره اش صحبت می شود. اتفاق عجیبی که در اینجا می افتد این است که زنی که نتوانسته هزینه گناهانش را بدهد - مثلا فرض کنید سه بار باردار شده و بابت سه زایمانش نتوانسته هزینه بدهد - این فرد وارد جهنم می شد.
پس ببینید این گهنم چه جور جایی می شود. حاشیه ای که در آن، دختران فراری، بچه های فراری، آدم هایی که نتوانسته اند قروضشان را بدهند و مهمتر از همه، آدم های جذامی و مریض زندگی می کنند. تورات را بخوانید و ببینید رفتار با جذامیان تا چه حد تلخ و تیره است. و البته آخرین قومی که در این جهنم پنهان می شدند، بزهکاران فراریان، سارقان و دزدان بودند.
در این شرایط یک نفر به نام عیسی از روستای ناصره پیدا می شود و می بیند کارکرد خدا این قدر عوض شده که در جذام خانه و فحشا خانه و در حاشیه آلوده شهر، هزاران هزار کودک حاصلِ ازدواج های بی سند کنیسه ای زندگی می کنند. کودکانی که بابت حاملگی مادرانشان پولی به کنیسه ها پرداخت نشده است. هزاران کودک از ابتدای زندگی شان به گهنم تبعید شده اند و درباره شان به همه گفته می شود که این ها تیره و تاریک و جهنمی اند و ... من الان دارم ریشه تاریخی این قضایا را بازگو می کنم. الان اگر شما به کسی بگوئید ما در حال فعالیت در محله غربت هستیم، طرف تهِ دلش موافق شما نیست. با خود می گوید من قرار نیست به این بچه شناسنامه بدهم. این اِعمال محرومیت به حاشیه نشینان، یک ریشه تاریخی دارد.
مسیح واقعا مردم را از جهنم بیرون می آورد
قیام پیامبران نظیر حضرت مسیح، علیه این حرکت بوده است. یعنی مثلا مسیح می گفت خدا کارکرد است، خدا توهم نیست. و این قدر مسیح در بیان این امر و عمل به این باور، قوی بود و محکم رفتار کرد که مردم گفتند خداوند به روی زمین آمده است! این که می گویند مسیح، خدای روی زمین است و یا می گویند گناهان ما را بخشید و ما را از جهنم بیرون آورد، به خاطر این است که مسیح این کارها را به صورت عینی و واقعی انجام داده است.
پس هر پیغمبری مِهرِ خدا را نشان می داد و آشکار می کرد. یک فاحشه می گفت من گناهکارم. مسیح می گفت چه کسی به تو گفته گناهکاری؟ زن می گفت خدا! مسیح می گفت خدا کو؟! من نماینده خدا هستم! من از سوی خدا آمدم. من یک بنده بالاشهری ام. آمدم به تو بگویم خدا تو را دوست دارد. آمدم پیام مهر و عشق خدا را برسانم. مسیح یک جزامی را می دید و می گفت: آمدم تو را در آغوش بکشم.
مسیح می گفت بی واسطه بروید و دیگران را در آغوش بگیرید. بعدها ابلاغ این پیام مهر در پیامبر اسلام نیز هست. در مولا علی نیز همین ویژگی هست. ولی جامعه مرتبا می خواهد این تعادلی که در اثر مهر در شهر ایجاد می شود را به هم بریزد. مدام می خواهد یک گوشه شهرش تبدیل به جهنم شود و یک سری مردم خوش خیال در حال ثواب جمع کردن و غرق در الهیات و خدا و پیغمبر باشند.
=================
مفهوم گهنم و محله های غربت شارمین میمندی نژاد
منتشر شده در نشریه گل یخ شماره 10
گل یخ نام نشریه داخلی جمعیت امام علی است.”
― شارمین میمندی‌نژاد