Yegane's Reviews > طاعون
طاعون
by
by
طاعونِ عزیز!
این روزها به تو فکر میکنم.
به تویی که دو سال پیش برایِ من اسپویل شدی و نیمه رهایَت کردم.
به مَردی فکر میکنم که کنسروهایِ زیادی را جمع کرده بود و در اثر طاعون مُرد و کنسروهایش احتمالاً به زندگانی رسید که قطعاً نفرینش میکنند.
اینجا، ایران ، کرونا تمام زندگیمان را در بر گرفته، و امروز میفهمم تو را.
اینجا هم احتمالاً مردم کنسرو که نه، اما ماسک و شوینده در خانههایشان انبار میکنند.
اینجا، همهی ما ترسیدهایم.
طاعونِ عزیز!
روزهایی که میخواندَمَت در جستوجوی تمثیلی بودم از ملتی با مشکلی که تکتک افرادش را فرا گرفته اما امروز که به تو فکر میکنم خودم هم جزئی از همان ملت طاعون گرفتهام.
امروز ، جهان غرق کروناست، چین و ایران غرقتر.
امروز که اینجا مینویسم به آیندهی گنگ و نامعلومم مینگرم.
نهایتاً چند سال بعد، احتمالاً کرونا ریشهکن خواهد شد و مردم آینده ،ما را خواهد خواند. اما تا وقتی طاعونی زندگیِشان را فرا نگیرد، نمیفهمند طاعون را...
این روزها حقیقتاً میترسم.
ترسم از کرونا شبیه به سرطان نیست.
وقتی هر روز با کسانی سر و کار داری که ساعتها در بیمارستان هستند علاوه بر ترس از بیماری، ترس از انتقال بیماری به دیگران داری و این بدترین جنبه بیماریهای مسری است.
امروز چهارم اسفند نودوهشت این ریویو را مینویسم و اینجا ثبت خواهد شد.
شاید چندین سال بعد کسی ریویو امروز مرا بخواند پس لازم بود شرایط امروزمان را بنویسم.
یگانه
Feb23,2020
این روزها به تو فکر میکنم.
به تویی که دو سال پیش برایِ من اسپویل شدی و نیمه رهایَت کردم.
به مَردی فکر میکنم که کنسروهایِ زیادی را جمع کرده بود و در اثر طاعون مُرد و کنسروهایش احتمالاً به زندگانی رسید که قطعاً نفرینش میکنند.
اینجا، ایران ، کرونا تمام زندگیمان را در بر گرفته، و امروز میفهمم تو را.
اینجا هم احتمالاً مردم کنسرو که نه، اما ماسک و شوینده در خانههایشان انبار میکنند.
اینجا، همهی ما ترسیدهایم.
طاعونِ عزیز!
روزهایی که میخواندَمَت در جستوجوی تمثیلی بودم از ملتی با مشکلی که تکتک افرادش را فرا گرفته اما امروز که به تو فکر میکنم خودم هم جزئی از همان ملت طاعون گرفتهام.
امروز ، جهان غرق کروناست، چین و ایران غرقتر.
امروز که اینجا مینویسم به آیندهی گنگ و نامعلومم مینگرم.
نهایتاً چند سال بعد، احتمالاً کرونا ریشهکن خواهد شد و مردم آینده ،ما را خواهد خواند. اما تا وقتی طاعونی زندگیِشان را فرا نگیرد، نمیفهمند طاعون را...
این روزها حقیقتاً میترسم.
ترسم از کرونا شبیه به سرطان نیست.
وقتی هر روز با کسانی سر و کار داری که ساعتها در بیمارستان هستند علاوه بر ترس از بیماری، ترس از انتقال بیماری به دیگران داری و این بدترین جنبه بیماریهای مسری است.
امروز چهارم اسفند نودوهشت این ریویو را مینویسم و اینجا ثبت خواهد شد.
شاید چندین سال بعد کسی ریویو امروز مرا بخواند پس لازم بود شرایط امروزمان را بنویسم.
یگانه
Feb23,2020
Sign into Goodreads to see if any of your friends have read
طاعون.
Sign In »
Reading Progress
Comments Showing 1-16 of 16 (16 new)
date
newest »
message 1:
by
Dream.M
(new)
-
rated it 3 stars
Feb 23, 2020 12:27AM
برای ثبت در تاریخ بنویس مردم این سرزمین سالهاست مردهان ، بوی گند پوسیدگیشون خیلی وقته بلند شده ولی حالیشون نیست
reply
|
flag
Dream.M wrote: "برای ثبت در تاریخ بنویس مردم این سرزمین سالهاست مردهان ، بوی گند پوسیدگیشون خیلی وقته بلند شده ولی حالیشون نیست"
رؤیا تاریخ خیلی ظالمه
آدمایی که شرایط سخت رو تحمل کردن از نظر تاریخ هیچ وقت موجودات خوبی نبودن ، فقط یه سری موجود بدبخت بودن که ظلم رو پذیرفتن و تغییری ندادن.
ما هموناییم
رؤیا تاریخ خیلی ظالمه
آدمایی که شرایط سخت رو تحمل کردن از نظر تاریخ هیچ وقت موجودات خوبی نبودن ، فقط یه سری موجود بدبخت بودن که ظلم رو پذیرفتن و تغییری ندادن.
ما هموناییم
نظر من اینه که ما تحمل نمیکنیم ،ما مردمی منفعل هستیم، بی حس ، هر بلائی سرمون میاد خوشحالمون میکنه که هنوز زنده ایم و بدترش پیش نیومده. دیگه باید چی بشه که بفهمیم ما ظلمپذیرترین و منفعلترین و گوسفندترین نوع بشر تا اینجای تاریخیم؟ نباید تحمل کنیم ،هیچ توجیهی وجود نداره
Sarah wrote: "نظرت رو برای رویا، بیشتر از ریویو دوست داشتم
خیلی خووووب در مورد مردمان در تاریخ گفتی"
به موقع نبود خوندنش، دوسال پیش خوندم امروز ریویو گذاشتم.
مرسی از دقتت به پیام واسه رؤیا
خیلی خووووب در مورد مردمان در تاریخ گفتی"
به موقع نبود خوندنش، دوسال پیش خوندم امروز ریویو گذاشتم.
مرسی از دقتت به پیام واسه رؤیا
Dream.M wrote: "نظر من اینه که ما تحمل نمیکنیم ،ما مردمی منفعل هستیم، بی حس ، هر بلائی سرمون میاد خوشحالمون میکنه که هنوز زنده ایم و بدترش پیش نیومده. دیگه باید چی بشه که بفهمیم ما ظلمپذیرترین و منفعلترین و گوسف..."
رؤیا نوشتی تحمل نمیکنیم، تو تحمل کردن رو چی معنی میکنی؟
من میگم ماندن در وضع موجود و زنده ماندن .
چند روز پیش ایاز رو تموم کردم و فهمیدم منفعل بودنمون چیز جدیدی نیست.
وقتی دهه چهل برآهنی روزگار دوزخی رو نوشته یعنی عمر انفعالمون بیشتر از اینهاست.
الآن من و تو فهمیدیم منفعلتربن و گوسفند ترینم ، هیچ کاری نمیکنیم و گوسفند تر میشیم و این سیکل معیوب تا لحظه مرگمون ادامه پیدا خواهد کرد.
رؤیا نوشتی تحمل نمیکنیم، تو تحمل کردن رو چی معنی میکنی؟
من میگم ماندن در وضع موجود و زنده ماندن .
چند روز پیش ایاز رو تموم کردم و فهمیدم منفعل بودنمون چیز جدیدی نیست.
وقتی دهه چهل برآهنی روزگار دوزخی رو نوشته یعنی عمر انفعالمون بیشتر از اینهاست.
الآن من و تو فهمیدیم منفعلتربن و گوسفند ترینم ، هیچ کاری نمیکنیم و گوسفند تر میشیم و این سیکل معیوب تا لحظه مرگمون ادامه پیدا خواهد کرد.
به نظر میاد اختلاف نظر داریم توی تعریف زندگی کردن، تحمل و شاید گوسفند☺️ اگر فهمیدیم که منفعلیم بعدش مسوولیت پیدا میکنیم، نباید ساکت باشیم ،با حرف زدن، یاددادن، اعتراض کردن و حتی مردن باید نشون بدیم که نمیخواییم ادامهدهنده این سیکل باشیم. بنظر میاد ایرانی جماعت خیلی بزدله، اونایی هم که شجاع بودن قبل از اینکه بتونن ژنشون و طرز فکرشون رو تکثیر کنن کشته شدن. این نظر منه که زندهموندن معنیه زندگی نیست. ما واقعا ظلم پذیریم و این حقیقته
Dream.M wrote: "به نظر میاد اختلاف نظر داریم توی تعریف زندگی کردن، تحمل و شاید گوسفند☺️ اگر فهمیدیم که منفعلیم بعدش مسوولیت پیدا میکنیم، نباید ساکت باشیم ،با حرف زدن، یاددادن، اعتراض کردن و حتی مردن باید نشون بدیم..."
نمیدونم واقعاً
شاید
نمیدونم واقعاً
شاید
Peyman mavana wrote: "ایول یگانه ،اتفاقا تو فکر این بودم که این روزا چقدر طاعون میطلبه،دمت گرم عالی🌺❤️💯"
مرسی پیمان جان
متاسفانه نرفتم دوباره بخونمش اما کنم خیلی بهش فکر میکنم.😍
مرسی پیمان جان
متاسفانه نرفتم دوباره بخونمش اما کنم خیلی بهش فکر میکنم.😍
متن شما واقعا عالی است. من طاعون رو قبلا خواستم بخونم و نتونستم باهاش ارتباط برقرار کنم و چند روز پیش دوباره شروع به خوندن کردم. واقعا که داشتم الان خودمونو تو تک تک جمله های کتاب میدیدم.